‌‌‌سـخن‌ گفتن از شخصیتی که دارای عظمتی ویژه و پرورشی نمونه و حضوری همه جانبه در‌ تمام‌ جهات‌ انـسانیت است، عـشق و عجز را به همراه خود‌می‌آورد. زنان مطرح در قرآن، هریک شاخص‌های ویژه‌ای‌ داشته‌اند و فاطمه، خود به تـنهایی همه آن شاخص‌ها را با خود به همراه‌ دارد.

فاطمه(س) بانویی است‌ چون‌ مریم پاک و مطهر دارای ارتـقای روحی و معنوی؛ چون بـلقیس، بـا علم و درایت؛ چون زنان معاصر با حضرت موسی، حاضر در تمام لحظات حساس و سرنوشت‌ساز؛ چون هاجر، صبور و با استقامت. فاطمه نه‌ تنها تمامی این‌ها را در خود جمع داشت بلکه خود حقیقت حُسن و تـجسم عینی آن بود و از این بالاتر او بهترین اهل زمین بود و از این نیز فراتر او محور هستی‌ و انگیزه‌ خلقت عالم، اعم از آسمان و زمین و جن بود:

سوره مبارکه کوثر

إنّا أعطیناک‌ الکوثر‌، فصلّ‌ لربّک وانحر، إنّ شـانئک هـو الأبـتر

در شأن نزول این سوره گفته شده: زمانی که‌ رسول‌‌(ص) دو‌ تن از فرزندان خود به نـام‌های عـبد‌اللّه و قـاسم را از دست داد‌ و دشمنان‌ آن حضرت، برای تضعیف او، زبان طعن و شماتت، گشودند، عاص بن وائل او را «ابتر» خواند‌، کـه‌ در لغـت عرب به «مقطوع‌النسل» اطلاق می‌شود.

معنای واژه «کوثر»

کوثر از ریشه کثرت‌ است‌ و برچیزی اطلاق مـی‌شود کـه شـأنیت کثرت در‌ او‌ باشد‌ و مراد از کوثر خیر فراوان است. البته‌ آن‌ خیر کثیری که پیامبر در نـتیجه اعـطای خداوند؛ مالک آن شده است، در‌ آیه‌ اول مشخص نشده و شاید بدین‌ لحاظ‌ باشد که‌ بـا‌ اطـلاق‌ و عـدم تقیید آن، عظمت و شأن خاص‌، بدان‌ ببخشد. برای کلمه (کوثر) در این سوره، معانی متعدد مطرح شـده اسـت‌، علامه‌ طباطبایی در المیزان با توجه به‌ معنای آخرین آیه که‌ دشمن‌ آن حـضرت را، ابـتر مـعرفی‌ کرده‌، مناسب‌ترین معنا را «کثرت» ذریه پیامبر اکرم(ص) ذکر می‌کند. اگر خیر کثیر هم‌ مراد‌ بـاشد، یـقیناً یـکی از مصادیق‌ آن‌، فراوانی‌ نسل آن حضرت‌ است‌. کوثر، صیغه مبالغه است‌، یعنی‌ ای پیـامبر بـه تو دختری دادیم که مجسمه خیر است، استوانه برکت و اسطوره بالندگی‌ است‌، به تو دختری دادیم کـه اگر‌ همه‌ فضایل و سجایای‌ انسانی‌ را‌ مجسم کنند زهرا می‌شود‌. ای پیامبر، به شـکرانه ایـن نعمتی که به هیچ‌کس داده نشده و نخواهد شـد، نـماز بـخوان‌ و در‌ هنگام تکبیر، دستهایت را بلند کن‌ که‌ ایـن‌ یـک‌ حالت‌ خضوع است برای‌ بنده‌ و جلالتی است برای خدا.

امام فخررازی در ذیل آیـه مـی‌نویسد: کوثر هشت معنا دارد که تـمام‌ آن‌ معانی‌ دربـاره حـضرت صـدیقه طاهره، فاطمه زهرا‌(س) است‌. آنگاه‌ خـودش‌ مـی‌گوید‌: چگونه‌، فاطمه‌ کوثر نباشد که چون علی‌بن‌الحسین و محمد‌بن‌علی باقرالعلوم و صادق المصدق، مـیوه و ثـمره دارد.

فاطمه؛ خیر کثیر

آری فاطمه، چگونه خیر کثیر نباشد که از این نهر کوثر، صـدها و بـلکه هزاران جوی‌ زلال و روشن، منشعب اسـت. حـسن ختام این بخش، آن که نزول چنین سوره‌ای و چنین تعبیر بلندی (کوثر) درباره فـاطمه در عـهد جاهلیت عربی که «زن» نه تـنها از کـم‌ترین حـقوق‌ انسانی‌ برخوردار نـبود، بـلکه تولد دختر مایه نـنگ و سـرافکندگی بود و دختران، زنده به گور می‌شدند، نشان‌گر جایگاه ارزشمند زن در مکتب حیات‌بخش اسلام است. مـوجودی کـه می‌تواند منشأ این مقدار‌ خیر‌ و بـرکت در تـاریخ بشریت بـاشد، مـوجودی کـه بنده برگزیده خدا و اشـرف مخلوقات عالم، باید به شکرانه برخورداری از آن، در برابر پروردگارش، سربرخاک‌ بساید‌. در کدامین مکتب می‌توان چنین‌ قـرب‌ و مـنزلتی برای زن یافت؟

بزرگ‌ترین دلیل بر عصمت فاطمه زهرا(س)

با ‌‌توجه‌ به این‌که منظور از اراده حـق تـعالی، در این آیه، اراده تکوینی است‌ نه‌ تشریعی‌ و با توجه به احادیثی که معنای «رجس» را پاکی از گناه و آلودگی می‌داند نه پاکی‌ ازنجاسات ظاهری، این آیـه شـریفه، بزرگ‌ترین دلیل بر عصمت فـاطمه زهـرا(س) از هر‌گونه‌ گناه و آلودگی است، بلکه‌ می‌توان‌ گفت: از بعضی جهات مقام صدیقه طاهره، از بسیاری از انبیا وائمه (ع) نیز برتر است، چنانچه این مطلب، از سخنان تاریخی امـام حـسین(ع) در شب عاشورا در پاسخ بـه بـی‌تابی خواهرش‌ زینب، مشاهده می‌شود.

امام علی(ع) با استناد به آیه تطهیر، عصمت و طهارت زهرای مرضیه را یادآوری می‌کنند. وقتی خلیفه اول با حضرت زهرا(س)، به منازعه برخاست و فدک را که در اختیار‌ آن‌ حـضرت بـود، مصادره کرد و دعوی آن حضرت را نشنید و شاهدانش را قبول نکرد، امام علی (ع) خطاب به وی گفت: اگر کسی ادعا کند که (نعوذا بالله) فاطمه زهرا مرتکب منکر‌ شده‌ است و برای ادعای خود، شاهدانی هـم بیاورد و تو او را تصدیق کنی، کتاب خدا را تکذیب کرده‌ای زیرا آیه تطهیر، شهادت خدا بر طهارت زهرا(س) است.

آن بانوی بـزرگ‌ حد‌ وسط و محور ارتباط اهل کساء بود؛ «هم اهل بیت النـبوه و‌مـعدن الرسـاله، هم فاطمه و‌أبوها و‌بعلها و‌بنوها» آنان اهل بیت نبوت و معدن رسالت هستند: فاطمه، پدر فاطمه، همسر فاطمه‌ و پسـران‌ ‌ ‌فـاطمه‌. محور اصلی ارتباط اهل بیت‌ با‌ رسول‌ خدا، یک زن است، زنی که ذریـه‌ای پاک از او زاده مـی‌شود و اوسـت که تنها حلقه اتصال این فرزندان با رسول‌ خداست‌. اگر‌ به این نکته دقت کـنیم که گوینده این‌ کلام‌، اللّه ذات مستجمع صفات جمالیه و جلالیه است، خدایی که پروردگار عـالم وجود است و اراده‌اش مـساوی بـا تحقق و وقوع می‌باشد‌ حقیقت‌ این‌ تکریم را بهتر احساس خواهیم کرد.

فاطمه، لیلهالقـدر اسـت‌

به راستی چرا فاطمه‌(س) لیلهالقدر‌ نباشد‌ و حال‌ آن‌که یازده قرآن ناطق در این «لیله» نازل شده است، فاطمه، لیله القـدر اسـت‌ زیرا‌ که:

۱)در میان همه شب‌ها، آنچه بی‌نظیر و مطلوب است، شب قدر است، در‌ میان‌ همه‌ زن‌ها نیز آن‌که بی‌نظیر و مطلوب است، فاطمه است.

۲)از آن حضرت، تعبیر «لیل» شده است‌، زیرا‌ هـمان‌گـونه کـه شب همه چیز را در برمی‌گیرد، ظـلم و سـتم بـنی‌امیه‌ آن‌ حضرت‌ را در برگرفت.

۳)فاطمه، شب و لیل است زیرا شب، بیان‌گر پوشیدگی و مستوری و حجاب و عفت و حیاء‌ است‌.

۴)ویژگی‌ شب قدر، توبه و نـزدیکی بـه خـدا و اطاعت و بندگی و حفظ احکام است، ویژگی‌ فاطمه‌‌(س) و را ه و روش و سـیره آن حـضرت نیز، قرب به خدا و اطاعت و بندگی او و حفظ ارزش‌های الهی است‌.

۵)مهم‌ترین‌ و ممتازترین عمل در شب قدر، علم و پرداختن به آن اسـت، درمـیان صـفات‌ و ویژگی‌های‌ فاطمه نیز علم و معرفت و آگاهی آن حضرت‌ به‌ خدا‌، دیـن خدا، تکالیف، وظایف و ارزش‌های انسانی، از‌ همه‌ مهم‌تر و بزرگ‌تر است. ارزش سایر اعمال آن حضرت به همین آگاهی و شناخت و علم‌ اوسـت‌ و ایـن از بـزرگ‌ترین درس‌ها و تعالیم‌ برای‌ همه، بخصوص‌ برای‌ زنان‌ است.

۶)شب قدر از هـزار مـاه‌ بهتر‌ است و یک لحظه و یک روز زندگی و سیره حضرت زهرا‌(س) از هزاران ماه‌ و سال‌ زندگی که در آن‌ها خـبری از‌ آن راه و روش و الگـو‌ نـباشد‌، بهتر است.

۷)شب قدر، ظرف‌ و جایگاه‌ قرآن است، جایگاه حضرت زهرا و گـفتار و کـردار و زنـدگی آن حضرت هم درتفسیر عملی‌ قرآن‌ و تجسم و تبلور آیات آن است‌. همان‌گونه‌ که‌ انسان در شب‌ قـدر‌ بـه قـرآن، نزدیک‌تر شده‌، و آن‌ را بر سر می‌نهد، با نزدیک شدن به حضرت زهرا‌‌(س) نـیز انـسان به‌ قرآن‌ نزدیک شده و آن را نصب‌العین‌ خود‌ قرار می‌دهد‌.

۸)شب‌ قدر‌ همان لیـله مـبارکه یـعنی‌ شب نزول برکت و ارزش‌ها است و چشمه‌ای است که این فضایل و سعادت‌ها از آن جوشیده و نازل‌ مـی‌شـود، فاطمه نیز محل نزول و صدور‌ این‌ اصالت‌ها‌ و ارزش‌ها‌ و مکارم‌ است.

۹)شب قدر‌، تـجمع‌ مـلائکهاللّه اسـت و بهره از عالم ملکوت، افزون‌تر خواهد بود، آن کس هم که بیشتر با‌ فاطمه‌، نزدیک‌تر‌ شده و از آن حـضرت بـهره ببرد از‌ خوی‌ و خصلت‌ ملائکه‌، حظ‌ فزون‌تری‌ برده و به عالم فرشتگان و تجرّد و تـقدّس، نـزدیک‌تر مـی‌گردد بلکه از آن‌ها نیز برتر می‌رود.

۱۰)ممکن است سال‌ها بگذرد و کسی از شب قدر، جز ظاهری، بـیش درک نکند، اما اگر از حقیقت آن ذره‌ای درک نماید چنان آگاهی و تنبه بیداری به او می‌بخشد کـه مـسیر زندگی‌اش عوض می‌شود و سخت به خدا نزدیک می‌گردد، فاطمه نیز چنین است‌ یعنی‌ ممکن است فـرد یـا جامعه‌ای سال‌ها به لیله‌القدر برسد و فاطمه‌‌(س) را از خود بداند؛ اما حقیقت او را درک نکند و جـز ظـاهری از آن نفهمد، اما با درک زندگی‌ و ابعاد‌ گوناگون حـیات واقـعی فـاطمه، جرقه‌ای در دل آنان بدرخشد و مسیر سرنوشت آنان را عـوض نـماید.

از این گذشته زمان غسل و کفن و دفن، بنابر‌ وصیت‌ حضرتش نیز در دل شب‌ متناسب‌ بـا لیـلهالقدر است و قرن‌ها است کـه قـبر مجهول و نـاپیدای او نـیز حـاکی از تناسب وجود مقدسش با لیلهالقـدر دارد.

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *