مقدمهای بر امر به معروف و نهی از منکر
در اسلام، از فریضهی امر به معروف و نهی از منکر، به عنوان ضامن اجرای قوانین و دستورهای شرع مقدّس یاد شده است. آیات و روایات بسیاری دربارهی اهمیت و آثار و برکات آن وجود دارد تا آن جا که گفته می شود که همهی کارها حتّی پیکار در راه خدا، در مقایسه با این فریضه، همانند قطره ای آب در برابر دریایی پهناور است. ؛ زیرا دوام و بقای احکام دیگر، در گرو عمل به این فریضه است.
سلامت و صلابت هر جامعه، منوط به اجرای دقیق و درست قوانین و مقررات حاکم بر آن است. هر اندازه که قوانین جامعه، کاملتر و با نیازهای روحی و جسمی انسان منطبقتر باشد، آن جامعه از سعادت و تکامل بیشتری برخوردار بوده و با سرعت بیشتری به سوی اهداف و آرمانهای خود پیش خواهد رفت. پرواضح است که تنها وجود قانون کامل و همه جانبه، برای تحقّق این مهم کافی نیست؛ زیرا قانون به هر شکلی که باشد، نوعی محدودیت را برای انسانها در پی دارد. از سوی دیگر، طبع و ساختار وجودی انسان به گونهای است که از محدودیت اجرای قوانین گریزان است. از این رو، بررسی و یافتن روش های جلوگیری از قانونگریزی، از دغدغههای اساسی مصلحان و اندیشمندان جوامع به شمار میآید و تحقیقاتی نیز در این زمینه صورت گرفته است.
این دو واجب الهی، دو رکن از احکام و فرایض الهی و دو حقیقت از عالیترین و اساسیترین مسائل نورانی دین مقدّس اسلام میباشند که همچون دو ستاره پر فروغ، بین سایر تکالیف درخشیده، و همواره در اسلام مورد تأکید بودهاند و عمل به آنها موجب بقای جامعه اسلامی و ضامن سلامت آن میباشد،
گستره شمول امر به معروف و نهی از منکر در مباحث نظری اسلام تا حدّی است که هر سه ساحت دین یعنی: ١-فقه و احکام، ٢- کلام و عقاید، ٣- و اخلاق و تربیت را در برمیگیرد و به همین دلیل مورد توجّه و تأکید خاصّ پروردگار متعال و انبیاء و اولیاء علیهم السّلام بوده است.
مصلحان بزرگ اجتماع با تکیه بر این دو اصل اساسی به نشر معروفها و نبرد با منکرات اجتماعی پرداختهاند و فقهای عظام به پیروی از قرآن و عترت، در بیان احکام عملی دین، این دو وظیفه الهی را مدّنظر داشته و برخی در رسالهها و استفتائات به ابعاد مختلف آن پرداختهاند و پیوسته بر لزوم اقامه این دو فریضه مهم در تمامی جوامع تأکید داشته، اجرای آنها را خواستار شده اند. نکته ای که شایان توجّه است آن است که امر به معروف و نهی از منکر در تقسیم بندی های متداول فقه، در جایگاه فقه سیاسی قرار میگیرد؛ زیرا هر چند انجام دادن این فریضه، ویژه حکومت نیست، ولی اجرای برخی از مراتب آن و نیز پشتیبانی، فضاسازی و تهیه ساز و کار لازم برای اجرای کامل و درست آن، از وظایف حکومت اسلامی به شمار میآید.
اما با نهایت تأسف، غباری که بر چهره این دو رکن رکین و دو حقیقت نشسته، اجرای آنها را در گوشه غربت فرو برده است. جای بسی تأسف و تعجب است که به رغم تأکیدات فراوان دین، این دو فریضه کمتر مورد عنایت قرار گرفتهاند. باید بررسی کنیم که این قصور از کجا ناشی شده و چرا تاکنون کمتر در پی رفع موانع اجرای آن بوده ایم؟! در حالی که به وضوح شاهد آنیم که اردوگاه «کفر» و «نفاق» در پی «مدیریت منکرات» است تا فساد را به شریانهای ملل دنیا، خصوصاً ممالک اسلامی تزریق نماید.